۱۳۹۱ خرداد ۱۸, پنجشنبه

بیانیه 46



امروز سالگرد پرونده سازی علیه شاهرخ و دوستانش است!!!

 
شاهرخ زمانی کارگر نقاش و عضو هییت باز گشایی سندیکای نقاشان و تزئینات ساختمانی و عضو شورای نمایندگان کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای کارگری را بدون هیچ دلیل و مدرکی دستگیر کرده، بر علیه او پرونده سازی کردند. علی رغم اینکه در پرونده ساخته شده نیز هیچ مدرک و دلیلی برای محاکمه او وجود ندارد.طبق اعترافات قاضی پرونده حملبر که در دادنامه به صورت واضح نوشته است که شاهرخ زمانی تمامی اتهامات را رد کرده است . پس او کاملا" بیگناه است. اما کاملا" غیر قانونی، شاهرخ را بنا به اعترافات شخص دیگری(متهم ردیف چهارم) محاکمه کرده و با اتهامات دروغین به 11 سال زندان محکوم نمودند. در زندان تبریز با ایجاد جو و فضای نامناسب و خطر ناکی برای او و دیگر زندانیان سیاسی و کارگری زندان را به جهنم واقعی تبدیل کرده اند. واکنون او را به زندان یزد تبعید کردند . ما بدون هیچ قید و شرطی خواهان آزادی فوری شاهرخ زمانی و دیگر زندانیان کارگری و سیاسی هستیم . در این راستا از تمامی کارگران ، تشکل ها ، نهادها و آزادیخواهان و جوانان می خواهیم از هر طریق ممکن بر جمهوری اسلامی جهت آزادی زندانیان فشار بیاورند.

بیانیه 46

چرا شاهرخ زمانی را تبعید کردند؟


چرا به زندان یزد تبعید کردند؟
  
جواب دو سئوال بالا می تواند تکلیف فعالین کارگری و انقلابیون را روشن کرده، وظایفی را در جهت حمایت و دفاع بیشتر از شاهرخ زمانی و دیگر زندانیان، پیش روی آنها قرار دهد، که عملکرد متحدانه در جهت حمایت و دفاع از آنها انجام وظیفه انقلابی . اما عدم انجام کارهای لازم شانه خالی کردن از وظایف انقلابی محسوب می شود.
شاهرخ زمانی را یک سال قبل با 4 نفر دیگر دستگیر کردند او 26 روز اعتصاب غذا کرد تا ثابت کند که هیچ گناهی ندارد. هیچ دلیل و مدرکی در پرونده اش نیست، وقتی از سلول انفرادی به بند عمومی منتقل شد و مادرش او را در ملاقات دید، اعلام کرد او را آن چنان شکنجه کرده بودند و بر اثر اعتصاب غذا نحیف و تکیده شده بود که پسرم را نتوانستم بشناسم،بر علیه او پرونده سازی کردند ،او را 4 ماه بازجویی ، آزار و اذیت و شکنجه کردند، اما او جز برگه های مشخصات فردی، زیر هیچ کدام از برگه های بازجویی را امضا نکرد. از روز اول تا آخر اعلام کرد که من بی گناهم و همه اتهامات دروغ است. حتی قاضی حملبر نیز در دادنامه علیه او اعتراف کرده است که شاهرخ زمانی در تمامی مراحل بازجویی و محاکمه تمامی اتهامات را رد کرده است. پس از 133 روز "بازداشت موقت" او را با وثیقه 200 میلیون تومانی در تاریخ 27/7/1390 موقتا" آزاد کردند، به دنبال این آزادی شاهرخ را با استناد به اعترافات غیر ،نه طبق قانون و نظر قاضی آزاد و مستقل، بلکه طبق دستور بازجوها به وسیله قاضی بی اختیار و وامداری، به 11 سال زندان محکوم کردند،  دادگاه تجدید نظر حکم های دادگاه بدوی را بدون بررسی، بلکه باز هم طبق دستور بازجوها در تاریخ 29/8/ 1390تأیید کرد. شاهرخ زمانی و محمد جراحی را در محل کارشان در تاریخ 25/10/1390 دستگیر و به زندان تبریز تحویل دادند .
دقت در تاریخ های آزادی موقت ، اعلام حکم دادگاه و اعلام نظریه دادگاه تجدید نظر و دستگیری آنها که مجموعا" کمتر از 3 ماه طول کشیده است نشان می دهد که به هیچ عنوان طبق روال عرف دادگاه های جمهوری اسلامی انجام نشده است بلکه برای زود انجام  دادن همه مراحل، پنداری از پیک موتوری استفاده کرده اند.
انجام کارهای این پرونده با چنین عجله ای و خارج از روند طبیعی دادگاه های ایران خود سئوال برانگیز است ؟ در حالی که به طور معمول پس از آزادی موقت زندانیان حدود یک سال روند پرونده آنها تا صدور حکم طول می کشد چه رسد به اینکه به  دادگاه تجدید نظر برود و سپس به اجرای احکام برده شده و الی آخر . حتی دستگیری آنها غافلگیرانه بوده است نه تنها به خانه شان ، به وکیلشان ، حتی به خود آنها نیز اعلام نکرده بودند، مانند این است که به کمین نشسته بودند وقتی شاهرخ وارد تبریز می شود و کاری را شروع می کند همان روز مانند، "جن" حاضر شده و آنها را دستگیر می کنند .همچنین آنها را حدود یک ماه در قرنطینه نگهداری می کنند در حالی که به طور معمول 48 ساعت و نهایتا" یک هفته زندانی را در قرنطینه نگه می دارند .
آنها را به بند مالی می دهند و چندین بار شاهرخ و دوستانش را تهدید می کنند که حق ندارید با یکدیگر هم غذا شوید، با هم صحبت کنید، بعد از چندی شاهرخ را به بند متادون می برند .
سئوال بعدی که مطرح می شود این است که هم غذایی و دوستی میان زندانیان چه زیانی برای جمهوری اسلامی دارد که اینقدر از دوستی و مهربانی میان انسانها ترس و وحشت دارند ؟
پس از انتقال شاهرخ به بند متادون ، دوستانش را از جمله جاوید هوتن کیان، هادی میرزا علی ،نیهات تونجر،جمهور اوزگوچ و محمد جراحی را نیز از هم جدا کرده هریک را به یک بند دیگر یا انفرادی تبعید می کنند اما باز هم موفق به قطع ارتباط آنها با یکدیگر و با دیگر زندانیان نمی شوند و در همین حال دوستان شاهرخ علی رغم جدا بودن از هم دیگر، هم زمان دست به اعتصاب غذا می زنند، خواسته آنها این بود که به بند قبلی باز گردانده شوند و با شاهرخ زمانی در یک بند باشند .وقتی مأموران زندان متوجه می شوند که پنج زندانی فوق هم چنان به اعتصاب غذای خود ادامه می دهند و تعداد بسیار از دیگر زندانیان  برای حمایت از آنها آماده ی اعتصاب غذا می شوند قبول کردند که آنها را به بندهای خود بازگردانند ولی در یک اقدام غیرقانونی شاهرخ را به زندان یزد منتقل کردند تا از محیطی که توانسته بود در آن  جو و فضای دوستانه برقرار کند دور باشد .
بررسی اتفاقاتی که طی بیش از 140 روز گذشته در زندان تبریز رخ داده نشان می دهد که شاهرخ زمانی توانسته بود دشمنی و اختلافات میان زندانیان کارگری - سیاسی - ملی و عادی بر علیه یکدیگررا، که توسط عوامل جمهوری اسلامی ایجاد و دامن زده می شد خنثی کرده و بین این چهار گروه زندانی دوستی و همبستگی  و همکاری های بسیار خوبی ایجاد کند، او توانسته بود زندانیان عادی را چنان با زندانیان سیاسی و کارگری دوست نماید که در اعتراضات و اعتصاب غذاها دوشادوش زندانیان کارگری ،سیاسی و ملی آذربایجان، زندانیان عادی نیز همراه می شدند  او توانسته بود فضا و جوی که در روزهای اول دستگیریشان وجود داشت و چندین بار نزدیک بود توسط زندانیان عادی مورد ضرب و شتم واقع شوند را چنان عوض کند که تبدیل به یکی از محبوبترین افراد در میان آنها شود و این نه تنها  به مذاق ماموران سازگار نیست بلکه با ذات جمهوری اسلامی که منشاء و سرچشمه نفاق و دشمنی میان انسانها است کاملا" در تضاد است، در واقع او توانست با ایجاد جو دوستی و همکاری میان چهار گروه زندانیان تمامی طرح ها و نقشه های نفاق افکنانه ی جمهوری اسلامی را درهم بشکند .عوامل جمهوری اسلامی وقتی دیدند نمی توانند با جدا نگه داشتن آنها در بندهای مختلف اتحاد و همبستگی زندانیان را خنثی کنند به نظر خودشان عامل همبستگی را، از زندان تبریز به یک زندان دیگر تبعید کردند.

اما چرا زندان یزد؟؟؟

طبق بررسی و تحقیقات انجام شده جو و فضای زندان یزد نسبت به تمامی زندانها ی ایران بسیار عقب مانده ،خرافاتی و حتی بسیار مذهبی است تا حدی که وقتی بروجردی در زندان یزد بود تبدیل به رمال زندان شده بود زندانیان فوج، فوج صف می کشیدند تا او برایشان سرکتاب باز کند، فال تسبیح"استخاره" بگرداند و الی آخر، حال یک کارگر مبارز و آگاه را به چنین جو خرافاتی فرستادند، تا شاید از این طریق بتواننداو را بکشند، چرا که از طریق شکنجه و بازجوییهای 4 ماهه و تهدیدهای گوناگون حتی نتوانستند از او یک امضا برای برگه های بازجوییشان بگیرند.نگهداری کارگر آگاه در زندان یزد مانند شکنجه زندانیان در دهه شصت با روش قیامت 80 در صدی، حاج داود جنایت کار است.
ما با شناختی که از او داریم امیدواریم که آنجا نیز بتواند وظیفه ی یک کارگر آگاه را انجام بدهد .اما این امیدواری به این سادگی نیست بلکه به تمامی قوای ما و کمک ما نیاز دارد. هم خود او در زندان به حمایت های مالی و معنوی ما احتیاج دارد و هم خانواده اش بخصوص مادرش نیاز به حمایت ما دارد تا بتوانند هم روحیه و هم توان مالی سفر از تبریز به یزد را داشته باشند تا شاهرخ از نظر ارتباط با بیرون احساس مشکل و دلسردی نکند .
در زندان تبریز  محدودیتهای جدید و زیادی ایجاد کرده اند. اما اخبار ی که می رسد نشان از ادامه مبارزه دارد پس از انتقال شاهرخ به زندان یزد و برگرداندن زندانیان اعتصابی به بندهای قبلی که باعث گردید آنها اعتصاب خود را بشکنند جو زندان آرام شده بود. مسئولین و مأموران زندان کنترل و مراقبت ها را افزایش داده اند ولی مجددا" پنج زندانی را از هم جدا کرده و به بندهای دیگر پراکندند و اکنون خبردار شدیم که نیهات تونجر و جمهور اوزگوچ از روز شنبه 12/3/1391 دور دوم اعتصاب غذای خود را شروع کردند که هنوز ادامه  دارد،از سه نفر دیگر هنوز خبری در دست نداریم.  شاهرخ طی چند   روز گذشته توانسته دو بار با مادرش تماس بگیرد وی هنوز در بند قرنطینه زندان یزد است و طبق سفارشات وزارت اطلاعات و مسئولین قوه قضاییه در آنجا تحت فشارهای شدید و ماشین شکنجه جمهوری اسلامی قرار دارد .

ما ضمن محکوم کردن حرکتهای رذیلانه مأموران و عوامل قضایی و انتظامی سازمان زندانها  خواهان آزادی بی قید و شرط شاهرخ زمانی و تمامی زندانیان کارگری و سیاسی هستیم. در همین حال از تمامی تشکل های کارگری ،فعالین کارگری ،احزاب و سازمانها و نهادهای داخلی و بین المللی می خواهیم بطور مستمر و متحدانه برای مقابله با ظلم و ستمی که از طرف جمهوری اسلامی به زندانیان روا داشته می شود اعتراضات عملی نمایند و از روابط جهانی خود هر کدام در جهت گسترش و هم سو کردن اعتراضات و حمایت ها استفاده نمایند .
 ما از کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده و رضا شهابی می خواهیم تدابیری در جهت همبستگی و هماهنگ کردن فعالیت خود بیاندیشند و برنامه مشترک انجام دهند . شاهرخ با عملکرد خود در زندان به ما می آموزد که تنها راه پیروزی ،همبستگی و گسترش اعمال متحدانه است و هر چند که او خود تاوان سنگینی برای ایجاد دوستی و محبت میان زندانیان می پردازد اما برای ما رهنمودی پرارزش است که می توان در سخت ترین شرایط نیز انجام وظیفه کرد .
حکومت جمهوری اسلامی ذاتا" حکومت ضد بشری و تواب ساز است . کلیه نهاد های ضد بشری این نظام از بالا تا پایین به طور سیستماتیک تلاش می کنند، کارگران مبارز ، انسانهای آزادیخواه و انقلابی را به تواب تبدیل کنند و اگر نتوانستند، آنگاه آنها را طی روش های غیر انسانی به سکوت، فلاکت و اضمحلال بکشانند، در این رابطه می توان نمونه های بسیاری را مثال زد از جمله رضا شهابی که در اثر عواقب زندان و فشار ها و شکنجه ها هر روز بخشی از جسم و روح او دچار مشکل می شود یا جاوید هوتن کیان ، بهنام ابراهیم زاده ، علی نجاتی،نرگس محمدی،نسرین ستوده و... که هر کدام به نحوی بر اثر شکنجه های جسمی و روحی دچار عارضه های شده اند.و اکنون ماموران جانی جمهوری اسلامی سرمایه داری تلاش می کنند، شاهرخ زمانی را که از هیچ طریقی نتوانستند بشکنند با انتقال به زندان یزد و شکنجه های جسمی و روحی دیگر دچار ضایعه کنند تا اگر زمان آزادیش رسید تبدیل به یک بیمار مفلوک شده باشد. چنین است، که مجموعه جمهوری ضد بشری اسلامی سرمایه داری می خواهد، اعتراضات و انقلاب کارگری آتی ایران را از جهت وجود رهبران انقلابی در مضیغه  قرار دهد، تا امکان پیروزی کارگران را قبل از شروع به صفر رسانده باشد.

در مقابل جنایت کاران اسلامی وظیفه کارگران ، دانشجویان ، جوانان و مردم انقلابی چیست؟

پاسخ ما به این سوال این است :

برای داخل ایران - تشکیل هسته ها و کمیته های انقلابی توسط کارگران ، دانشجویان ، معلمان ، زنان ، جوانان و مردم آزادیخواه در محل کار و زندگی است. مقدمات سازماندهی توده ها حول محور مطالبات مشترک از جمله ، حق تشکل ،پرداخت دستمزدهای معوقه ، افزایش دستمزد ها ، کنترل تورم و گرانی ، جلو گیری از اخراج ها ، کار دائم ، لغو قراردادهای موقت، آزادی زنان ، آزادی بیان و قلم ، آزادی اعتصاب ، آزادی زندانیان و... توسط هسته ها و کمیته های انقلابی ممکن می شود. که تنها از طریق همبستگی و اتحاد عملها در نقاط مشترک که مطالبات فوق خواست مشترک واضح همه ای نیرو ها است می توان جمهوری اسلامی سرمایه داری را به عقب نشانده ، زمینه وبستر تشکیل سازمانهای اقتصادی و سیاسی طبقه کارگر را ممکن کرد.
برای نیروهای خارج از ایران – پشتیبانی عملی – همه جانبه از فعالیت های داخل بطور متحدانه در نقاط مشترک ، کسب حمایت های معنوی و عملی از طرف نهاد ها و سازمانهای کارگری و انقلابی کشور های دیگراز طریق عمل متقابل، همچنین شناساندن هر چه بیشتر مبارزات داخل به آنها است. بدون شک با رشد مبارزات داخل ما به پشتیبانی و حمایت های گسترده هم طبقه های خود بیش از پیش نیاز خواهیم داشت ، اکنون انجام این امر هم ضرورت تاریخی دارد و هم ممکن است. که البته به وضوح طی چند دهه اخیر تجربه کرده ایم،از طریق عمل پراکنده و خرده کاری ممکن نخواهد شد ، بلکه نیاز به فعالیت مشترک ، سازمان یافته و متحدانه دارد، در غیر این صورت آگاهانه دچار عدم انجام وظیفه شده ، سر بزنگاه باعث شکست مبارزات طبقه کارگر ایران خواهیم شد. که با هیچ عذر و بهانه امکان توجیه نخواهیم داشت.

پیش به سوی اتحاد بیشر برای فشار بیشتر

پیش به سوی مبارزات متحدانه و گسترده با شعار:

کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد
  
کمیته جمایت از شاهرخ زمانی

17/3/1391نان آآآااا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر