۱۳۹۳ مهر ۲۵, جمعه

نامه شاهرخ زمانی خطاب به خانواده ۸ میلیونی کارگران ساختمانی



شورای نگهبان در دفاع  از منافع سرمایه داری و بخصوص در دفاع از منافع کارفرمایان صنایع ساختمان سازی برای چندمین بار طرح بیمه کارگران ساختمتانی را به بهانه داشتن بار مالی رد کرد .

دوستان و همزنجیران سلام های گرم و اتشین مرا ، شاهرخ زمانی عضو هیات موسس سندیکای کارگران نقاش و عضو شورای نمایندگان کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری به همراه دیگر فعالین در بند را از زندان گوهر دشت کرج بپذیرید.
روی صحبت من با کلیه کارگران ایران است و بخصوص در رابطه با مشکل جدیدی که شورای نگهبان علیه کارگران ساختمانی ایجاد کرده است می باشد. ما هشت میلیون کارگران ساختمانی به عنوان بخشی از دریای  کارگران ایران و جهان در رشته های صعنت ، معدن ، ساختمان و جاده و راه سازی ، ساخت و ساز ساختمان های صنایع و غیره باید از خود بپرسیم :
داشتن بار مالی یعنی چه ؟ آیا کارگران و خانواده آنها اگر دچار حادثه یا بیماری شوند چون بار مالی دارد نباید معالجه شوند ؟ چون بار مالی دارد باید بر اثر حادثه یا بیماری بمیرند ؟ تا سرمایه داران سود بیشتری ببرند ؟ آیا بار مالی و حفظ فوق سود برای سرمایه داران مهم است یا جان انسانها ؟  اگر سود سرمایه و موضوع بار مالی برای کارفرمایان و جمهوری اسلامی مهمتر از جان کارگران و خانواده آنها است چرا کارگران باید اجازه بدهند این افراد با جان و زندگی ما کارگران بازی کرده و ما را تبدیل به سود سرمایه بکنند ؟  
چرا؟
با توجه به رد چندمین بار طرح بیمه کارگران ساختمانی از طرف شورای نگهبان سود سرمایه و کارفرمایان ثابت کرده است که برای حکومت جمهوری اسلامی حفظ سود سرمایه داران صد ها بارمهمتر از حفظ جان کارگران است .حال از خود بپرسیم با توجه به چنین اعمال و فلاکت های اقتصادی و صدها مشکل دیگر که توسط نظام جمهوری اسلامی برای مردم ایجاد شده است کارگران چگونه می توانند از این مشکلات خود را نجات بدهند؟
همچنین باید بدانیم آن مالی که شورای نگهبان برای حفظ اش سنگ کارفرمایان و سرمایه داران را به سینه می زند تماما" متعلق به دسترنج کارگران است یعنی اگر کارگران کار نکنند هیچ سرمایه ای و هیچ سودی و هیچ مالی ایجاد نخواهد شد که شورای نگهبان ، مامور نگهبانی از آن باشد و برای حفظ آن در دستان کارفرمایان با بهانه داشتن بار مالی طرح بیمه کارگران ساختمانی را رد کند. بنا براین هر انچه سود ، سرمایه و یا مال انباشته شده است تماما" متعلق به دسترنج کارگران است که از طرف سرمایه داران (کارفرمایان) به کمک دولت های طبقه سرمایه دار که جمهوری اسلامی یکی از انها است و شورای نگهبان بخشی از آن دولت است با اشکال مختلف مناسبات نظام سرمایه دارانه و روش های اختلاس و دزدی از کارگران دزدیده شده و در اختیار سرمایه داران گذاشته شده است. شورای نگهبان این عامل و نگهبان سرمایه داری ضدیت با کارگران را تا ان حد بالا برده است که اجازه نمی دهد کارگران و خانواده هایشان برای معالجه خود اندکی از دسترنج خودشان استفاده نمایند، در حالی که خودشان واقازاده هایشان از محل در امد دسترنج همین کارگران میلیاردها تومان  نه میلیاردها دلار بالا می کشند و نتیجه ان همه، دزدی و اختلاس  فلاکت امروزی مردم است و قاحت تا انجا پیش رفته است که دم و دستگاه دولت سرمایه داری حاضر نیستند نام دزدان ثروت مردم را اعلام کنند به بهانه اینکه آبرویشان می رود اگر آنها آبرو داشتند که دزدی نمی کردند. علت نام نبردن از دزدان بیت المال فقط برای این است که همگی از خودشان هستند جالب است که این شورای نگهبان سرمایه داری در رابطه با اختلاس ها و دزدی ها دچار تناقض یک بام و دو هوا شده در رابطه با موضوع داشتن بار مالی خود را به فراموشی می زند.
ما کارگران باید  بدانیم داشتن انتظار حق و عدالت از نهادهای سرمایه داری و داشتن انتظار رسیدگی به شکایت و در خواست های ما کارگران از آنها یک توهم است مانند این است که از دست یک کارفرما شکایت به نزد  کارفرمای دیگر ببریم ، بدون شک رسیدگی نخواهد کرد همان گونه که 36 سال است جمهوری اسلامی هر روز بیشتر از قبل به حمایت از کارفرمایان و سرمایه داران پرداخته و در مقابل هر روز بیشتر از قبل اقدام به سرکوب کارگران کرده است ، تنها راه ما کارگران همبستگی طبقاتی است و باید خودمان به فکر نجات باشیم اگر ما قدرت اجتماعی و اعتراضی بالای داشته باشیم و با پنجه اتحاد طبقاتی خود گلوی این دشمنان را گرفته بفشاریم در ان صورت می توانیم اندکی از حق و حقوق خود را بدست آوریم.
مولد تمامی ثروت و کالاهای جامعه ما هستیم  بنا براین حق ما و تمامی مردم است از تمامی  تسهیلات موجود درجامعه  از جمله دارو ، مسکن ، تغذیه ، پوشاک ، بهداشت ، اموزش و کلیه خدمات استفاده کنیم ،در حالی که به علت بهره کشی ، دزدی و غارت توسط طبقه انگل  سرمایه داری کمترین بهره ی از دسترنج خود نمی بریم ، تنها به اندازه ای از دسترنج خود در قالب دستمزد در بهترین شرایط در حد بخور و نمیر دریافت می کنیم تا زنده بمانیم و برای سرمایه داران کارکنیم تا به ثروت و سرمایه مافیای ثروت و قدرت  سرمایه داران افزوده شود و در همین حال با اندک دستمزد دریافتی هزینه  تولید مثل به عنوان نسل جدید  و پرورش انها برای آینده سرمایه داری نیرو کار تولید کنیم همان گونه که خودمان برده سرمایه داران کنونی هستیم تا بچه هایمان نیز در آینده  برده بچه ها و اقا زاده های سرمایه داران باشند. وظیفه و رسالت تاریخی ما کارگران است که کاست طبقاتی را که اکنون کاست سرمایه داری است نابود کنیم.
 در کنار مرگ تدریجی خانواده ی 50 میلیونی کارگران، دولت و طبقه سرمایه داری برای تشدید بهره کشی با سیاست های ضد کارگری و ضد مردمی مانند قرارداد های موقت و سفید امضا ، دستمزد های یک چهارم زیر خط فقر ، حذف یارانه ها ، گرانی فلاکت بار مایحتاج عمومی مانند نان ، گوشت و برنج ...، اب و گاز ، حذف گمرکات مرزی به سود سرمایه داران دلال و میلیادر های حاکم و  واردات کالاهای بنجل و بیماری زا وبه شکست کشاندن تولید داخلی، اخراج سازی های دسته جمعی و ایجاد بیکاری میلیونی، خصوصی و خودمانی سازی رایگان و تحویل ثروت مردم به گروه های مافیای قدرت و ثروت و تبدیل عرصه های تولید و صنعت به کیسه های پول مافیا و همچنین دیگر سیاست های ضد کارگری و ضد بشری گرانی ، تورم ، بیکاری ،فقر و گرسنگی ، طلاق و اعتیاد ، غیره را در قالب تحمیل خط فقر به بالاترین سطح جهانی رسانده است ، با داشتن 12 میلیون بیسواد ، با بالاترین امار زندانی ، 7  میلیون معتاد ، 14 میلیون بیکار ، دومین کشور افسرده و غمگین جهان تحت حاکمیت سازمانی سرمایه داری هستیم در ادامه همین سیاست ها طی سه ماه اخیر رد شکایت کارگران از افزایش  دستمزد ها کمتر از تورم اعلام شده و همچنین رد طرح بیمه کارگران ساختمان توسط "شورای نگهبان قانون اساسی" در دفاع از سرمایه داران و سود رسانی هر چه بیشتر به مافیای قدرت و ثروت به بهانه مضحک داشتن بار مالی برای چندمین بار رد کرده است تا سرمایه داران با خیال راحت هرچه بیشتر دست به چپاول بزنند . همچنین هفته گذشته نیز طرح فوق  برای یک بار دیگر با همین بهانه بار مالی مجددا" رد شد، در کشوری که یک چهارم پول نقد در گردش کشور یعنی نقدینگی بانک ها توسط 600 نفر از دست اندرکاران حکومت و وابستگان و اقا ها و اقازاده ها که بخشی از کارفرمایان و سرمایه داران هستند به عنوان وام بدون پشتیبانی گرفته اند و پس نمی دهند که این مبالغ بیش از هزاران  میلیارد اعلام شده است و  نزدیک به 60 در صدر منابع تولید ناخالص ملی مانند معادن و غیر در دست مافیای ثروت و قدرت و به اصطلاح رمز الودش همان دلواپسان می باشد شورای نگهبان قانون اساسی برای پنهان کردن واقعیت و دلداری از دلواپسان و اطمینان دادن به انها که می توانید همچنان به غارت و چپاول ادامه بدهید باز هم حرف از بار مالی می زند وبا این بهانه اقدام به رد طرح بیمه کارگران ساختمانی کرده است ما از شورای نگهبان و از این دل واپسان مولتی میلیادر ها می پرسیم شما که نسبت به قانون اساسی این قدر حساس هستید پس چرا نسبت به فصل سوم که در مورد حقوق مردم مانند بهداشت و درمان ، اموزش و مسکن رایگان،شغل شرافت مندانه برای هر کسی لال مونی گرفته اید و حرفی نمی زنید ؟ چرا اینقدر یک بام و دو هوا شده اید؟
شورای نگهبان مانند دیگر نهاد های سرمایه داری حاکم که هر کدام در گوشه ای این کشور مشغول حذف حقوق عمومی مردم و انباشت انها به سود سرمایه داران هستند مانند حذف بهداشت و درمان رایگان ، آموزش و پرورش رایگان، آموزش عالی ، حذف یارانه ها و گرانتر کردن هر روزه خدمات مورد نیاز عموم و گرانتر کردن مایحتاج عمومی و روزانه مردم هر روز اقدامات ضد کارگری و ضد مردمی بیشتری را مرتکب می شود. با توجه به چنین دلایلی صد در صد ثابت می شود که  شما نمایندگان رانتخواران و سرمایه داران و کارفرمایان هستید و هر جای از قانون حتی قوانین خودتان به ضرر سرمایه داران باشد آن قانون را حذف می کنید یا در مقابل اجرایی نشدن ان لال شده دلواپسی را فراموش می کنید.
 البته کارگران باید بدانند که باید اینطور باشد چون تمامی شما دوست کارفرمایان و دشمن کارگران هستید.
 ما کارگران تحت چنین شرایطی با اجتماع و ماهها اعتصاب ، تجمع و اعتراضات مانند بافق ، معدن سوسنگرود ، پارس واگن ، گیلانا ، پتروشیمی ، نبرد اهواز ، پروفیل ساوه و... به مقابله با بهره کشی ، ناعدالتی و نابرابری با طبقه و دولت سرمایه داری بر خواسته ایم ،
روی صحبت ما با کارگران است با این همه تلاش و کوشش علی رغم موفقیت های جزئی در سنگر های انفرادی و پراکنده یک بخش کارگری نتوانستیم بهره کشان را به عقب نشینی سراسری  و مهم در جهت تحقق خواسته های اساسی  مانند امنیت شغلی ، حق ایجاد تشکل مستقل ، حق اعتصاب و حقوق غیره خود وادار کنیم .چرا که علی رغم نیروی دهها میلیون مان در مقابل تعداد انگشت شمار غارتگران ثروت های عمومی دشمنان آگاهانه ، سازمان یافته و با برنامه  و متحد علیه ما عمل کرده ولی طبقه 14 میلیونی ما همراه با 50 میلیونی خانواده خود در نا آگاهی ، پراکندگی ، بی هدف و فاقد تشکل های سراسری هستیم . در حالی که وحشت مافیای ثروت و قدرت از گسترش اعتراضات و اعتصابات ما کارگران بقدری زیاد است که هفته گذشته مجلس با وزیر کار جلسه مخفی و غیر علنی برای مقابله با اعتصابات رو به گسترش ما کارگران تشکیل داد. این نشانه قدرت ما کارگران است باید برای یک پارچه کردن چنین قدرتی برنامه و تشکیلات داشته باشیم.
اما سوال اصلی این است که چرا مبارزات ما ثمر بخش نیست و راه برون رفت از این بن بست و از این اوضاع کدام است ؟
دوستان و همرزمان تنها راه چاره ما رنجبران در مقابل قدرت متحده طبقات دارا و دولتشان و نیروهای حامی آنها ارتقاء اگاهی طبقاتی، وحدت و همبستگی سراسری در ایجاد تشکل های طبقاتی و سراسری  ( اتحادیه و حزب) برای سازماندهی  مبارزاتمان در جهت تحقق مطالبات اساسی و پایه ی مان می باشد تا ارتش 14 میلیونی خود مان را از تشدد و پراکندگی رهانیده و مقاومت و مبارزاتمان را در مقابل سیاست های سرکوب سراسری سرمایه داری به مبارزه و همبستگی سراسری تبدیل کنیم. این فقط با ایجاد فدراسیون کتارگری و حزب ممکن خواهد شد.
برای چنین منظوری ما کارگران باید هیات های موسس سندیکا ها را در جاهای مساعد کارگری تشکیل داده و موازی با ان عملا" تشکل ها و سندیکاهای موجود را در سطح ملی و رشته ای به صورت سراسری گسترش بدهیم  به عنوان نمونه می توان سندیکای  واحد تهران و کل حمل ونقل  ، نقاشان  تهران ، تبریز و کرج به عنوان کل کارگران ساختمانی تا زمینه سازایجاد اتحادیه های  سراسری  یعنی  فدراسیون باشیم برای رسید به این سطح از تشکل سراسری درک شرایط و مسائل زیر ضروری اجتناب ناپذیر دارند.
اول :  در مقابله با شدت سرکوب دشمن که از یک طرف با منع فعالیت قانونی و دستگیری و زندانی کردن فعالین تشکل های کارگری و همچنین سایه اخراج و بیکاری و گرسنگی تزریقی به عنوان ترمز تشکل یابی و فعالیت سازمانیافته به گفته مارکس عمل کرده و تاوان سنگینی برای مبارزه طبقاتی تحمیل می کند ما نیز باید :
الف – با استفاده از تجارب واشکال و شیوه های مبارزه مخصوص این شرایط ،
ب – تشکیل صندوق های همیاری و کمک متقابل برای رشد زمینه های فعالیت در جهت ایجاد هیات های موسس و کمک به خانواده های مبارزین دستگیر شده کارگری،
ج – استفاده از تمامی موارد فعالیت قانونی مانند اصل  26 قانون اساسی در جهت ایجاد تشکل، 27 در جهت آزادی تجمعات و نیز استفاده از قوانین و میثاق های امضا شده  جهانی  ومورد عضویت جمهوری اسلامی مانند مقاوله نامه های 87 و 98 در آزادی کارگران برای ایجاد تشکل های سندیکایی بدون اجازه و دخالت دولت و کارفرمایان،
د – استفاده از تجربیات مبارزات تشکل های  ایران و جهان در شرایط های مشابه مخصوصا" از تجربیات شورای متحده کارگری از سال 1300 تا 1332
و – مهمتر از این ها پیوند منطقه ای و جهانی فعالین و تشکل های  رزمنده کارگری به صورت سازمانیافته و ارگانیک در جهت ایجاد و راه اندازی تشکل های سراسری عمل کنیم .
بطوری که هم اکنون مشاهده می کنیم کارگران جهان چقدر گسترده از حق تشکل یابی و اعتصابات و مطالبات  ما و آزادی های سندیکای و آزادی قانون کارگری حمایت کرده و از ما دفاع می کنند .
دوم : همانطوری که طبقه و دولت سرمایه داری برای ادامه بهره کشی از ما بصورت طبقه واحد سازمانیافته و برنامه ریزی شده در سطح ملی و جهانی و سراسری عمل می کند ما خانواده 50 میلیونی کارگران نیز باید بعنوان یک طبقه واحد سراسری صرف نظر از نوع شغل ، جنسیت ، ملیت ، مذهب ، شاغل و بیکار بر اساس منشور و مطالبات اساسی مانند حق تجمع و تشکل ، اشتغال دائم ، قانون کار مترقی و دستمزد متناسب با احتیاجات زندگی انسانی دارای ستاد فرماندهی واحدی به عنوان کلیت یک طبقه در سازمان سیاسی و دیگر تشکل های پایه ی  کارگری که مرکب از نمایندگان تمام بخش های کارگری عمل کنیم . با توجه به نمونه تاریخی خود شورای متحده کارگران ایران را می توان نمونه تاریخی مثال زد.
بعنوان مثال برای شروع در دو نوع ساختار تشکیلات کارگری اما دارای پیوند ارگانیک با یک دیگر، که در کلیت طبقاتی مکمل یکدیگرند تا آن حدی که تبلور وحدت طبقاتی میشوند، برای رسیدن به چنین وحدت طبقاتی اکنون می توان از عنیت موجود و ادامه مسیر برای رسیدن به تشکل های بیان شده  کارگری از و در میان تشکل ها و فعالین موجود شروع ، و ضمن سازماندهی اقدام به  گسترش آنها در عمق و سطح نماییم.
سوم : در مقابله با انحرافات درون خانوادگی کارگران که سد راه اتحاد و همبستگی و مانع سراسری شدن، می باشند باید با کسانی که با چسبیدن به تشکل صنف  محدود خود جلو وحدت سراسری کارگران بر اساس یک طبقه واحد در مقابل دولت و طبقه سرمایه داری استاده و سنگ اندازی می کنند و همچنین کسان و شبه فرقه های که بدون کوچکترین ارتباطی با طبقه کارگر خود را قیم کارگران می دانند مقابله کرد این دوستان باید بدانند، تاریخ دویست ساله  مبارزات کارگران غیر از شوراها ، کمیته ها ، اتحادیه ها ، و تعاونی ها و حزب سراسری  چیز دیگری برای سازمان دهی و پیشبرد مبارزات حاکمیت کارگران  تاکنون نیافریده است و اگر نوع جدیدی تشکل قراری به ساخته شدن داشته باشد با شرکت خود کارگران خواهد بود همانطوری که انواع نام برده در بالا با شرکت و ابتکارات خود توده کارگران و انقلابیون طبقه کارگر که پیوند ارگانیک با خود کارگران داشتند ساخته شده اند.
با توجه به اینکه بدون ابزار های گفته شده که در ساختن و ادامه آنها خود کارگران حضور دارند مبارزه کارگران بی معنا و پوچ خواهد بود، و همچنین  هر ابزاری بدون حضور کارگران در انها بی تاثیر در مبارزه و بی حاصل خواهد بود.
چهارم : اینکه برای ایجاد تشکل های کارگران در سطح صنفی و سراسری باید کسانی را انتخاب و به کار گرفت که جسور و فداکار ، اگاه و مومن به منافع طبقه کارگر تا حد  جانفشانی ثابت قدم بوده و تاوان دستگیری و زندان را به جان خریده باشند و بتوانند فعالیت را در شرایط خفقان و سرکوب نیز پیش ببرند و تجربه ، اخلاق و آگاهی انقلابی را تواما" داشته باشند  
خلاصه کلام : همقطاران و دوستان کارگر به قول سرود جهانی کارگران :
" بر ما نبخشد فتح و شادی، نه شه، نه بت، نه آسمان         با دست خود گیریم آزادی، در پیکار های بی امان"
به یاد داشته باشیم و آگاه باشیم که به غیر از خودمان هیچ کسی به داد ما نخواهد رسید، قدرت ما در تشکل ، اگاهی و درک روشن از هدف ها و مطالبات خویش وراه ها و وسائل مبارزه است ما باید نیروی لایزال اما پراکنده  14 میلیونی  که با خانواده هایمان نیروی 50 میلیون خود را در تشکل های پایدار وسراسری خود یعنی حزب و اتحادیه ها متحد و یکپارچه کنیم، و فکر خود را از لحاظ درک اینده و خواسته ها و برنامه های رهای روشن ساخته و وسائل و ابزار های خودمان  و راه های کسب آزادی برای کل کشور و بر قراری جامعه انسانی وبر راه قراری سیستم خودمان را بیاموزیم ، و حول محور برنامه رهای از استبداد و استثمار گرد ایم، در صورت کسب آگاهی طبقاتی قدرت ما می تواند جایگزین قدرت حاکمیت طبقات بهره کش و استثمار گر شود، فقط از این طریق است که میتوان طبقه خود و تمامی بشریت را از نابودی تحت سلطه سرمایه داری نجات بدهیم.

زنده باد همبستگی طبقاتی کارگران
پیش بسوی ایجاد تشکل های سراسری کارگران
نجات کارگر، نجات بشریت است


21/7/1393
زندان رجایی شهر

 شاهرخ زمانی 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر