۱۳۹۵ دی ۱۷, جمعه

رسیدن به آزادی، برابری و ... ( برای اعتراض به دو ارودی جنگ افروز سرمایه داری نامه زیر را پرینت گرفته به امضا برسانید)

متن زیر نامه ای است که نیروهای مبارز تصمیم گرفتند با امضای آن یک گام متحدانه جهت انسجام بخشیدن به مبارزه با دو جناح سرمایه داری در بعد جهانی و داخلی اعتراض کنند، بنابراین تمامی فعالین و انقلابیون و رفقا که به سرمایه داری در هر شکلش که در اقصا نقاط جهان چه در جبهه امریکا و اروپا وبا اقمارشان مانند عربستان، قطر و ترکیه و گروههای تروریستی  و چه در جبهه روسیه و ایران و سوریه همراه با گروههای فاشیستی دنباله رو ایران از سوی دیگر به بهانه های مقابله با امپریالیست ها و در صف بورژوازی ملی و در داخل به شکل اصول گرا و اصلاح طلب و در ابعاد بیرون از حکومت اسلامی ایران به شکل های دفاع از اردوی امریکا و اروپا یا در مقابل انها در اردوی روسیه و ایران به جنگ افروزی بیشتر دامن زده و جنگ نیابتی را شعله ورتر می کنند، اعتراض دارند، لازم است این نامه را امضا کنند ، شاید کمکی باشد در متشکلتر شدن جبهه سوم برای کسب صلح و آزادی در مقابل دو جبهه جنگ افروز نامبرده .
این نامه را پرینت کرده از افرادی که به ایجاد شدن جبهه سوم علاقمند هستند بدهید امضا کنند.
18/101395
یکی برای همه  همه برای یکی

سر نگون باد سرمایه داری بر قرار باد سوسیالیسم.
----------------------------------------------------------

متن اصلی نامه برای امضاء :

 رسیدن به آزادی، برابری ودستیابی به یک زندگی شایسته از مسیر سازش با دولتمردان ایران یا کشورهای دیگر ممکن نمی شود، آزادی حاصل مبارزه متحدانه مردم یک جامعه حول خواسته های مترقی است.

چندی پیش سی نفر از لیبرالهای ایرانی در نامه ای به رییس جمهوری آینده آمریکا، دونالد ترامپ، از او خواستند تا نهادهاي وابسته به سپاه و ولی فقیه ایران را تحريم كند. جدا از این که نامه نوشتن به فردی چون ترامپ و در خواست «دمکراسی» از او، بيشتر به يك شوخي مي‌ماند، چرايي برخورد طيف راست سياست در ايران هم قابل بررسي است. ترامپ به عنوان فردي با سابقه طولاني دلالي با اظهاراتي گهگاه شنيع، ضد و نقيض و به شدت نامتعارف توانست آراي بخشي از ناراضيان جامعه آمريكا را به خود اختصاص دهد. لمپنيسم رفتاري وي به حدي است كه هر نيروي منصفي از انتخاب شدن او احساس شرم مي‌كند. حال همين فرد برای راست ایرانی تبدیل به منجي آزادي شده است.
راست وطنی، گویا فراموش کرده که تحریم ها در پنج سال اخیر چه به روز بخش های پایینی و به ویژه طبقه کارگر آورد و نه تنها سپاه و سران حکومت را تضعیف نکرد، بلکه منافع لايه‌های بالایی جامعه بيش از پيش تامين كرد و اصطلاحا کسب آن ها را رونق بخشید. این نامه البته نتیجه بی افقی این گرایش است که حال کاسه چه کنم به دست گرفته و از فرط استيصال با تاخیری چند ماهه نسبت به جریانات قوم پرست و فرزند شاه خلع شده ایران، دست به دامان یک دلال شده است.
البته این آقایان دست راستی اول بار نیست که چنین نامه نگاری هایی انجام می دهند؛ پیش تر به جرج بوش پسر و اوباما هم نامه نوشتند و گستاخانه تر از امروز خواهان بمباران کشور تحت عنوان سرنگونی جمهوری اسلامی بودند.
این نامه واکنش هایی را در سطح نیروهای سیاسی بر انگیخت. برخی تحت عنوان امنیت به موضع دفاع از دولت خودی افتادند و ترهاتی را مطرح کردند که پیش تر در نشریات حکومتی قابل مشاهده بود. این گفتمان نیز از چند سال قبل رفته رفته خود را جا انداخت و تحت عناوینی چون صلح خواهی خاک به چشم جامعه پاشید.
دخالت بشر دوستانه در ایران یا جزیره ثبات دانستن آن دو روی سکه خون پاشیدن به جامعه است. پس از تجاربی چون عراق و لیبی دم زدن از ضرورت تحریم تنها نمایانگر بی ربطی به واقعیت های کنونی است.  همچنین دفاع از دولت خودی و دفاع از دخالت های مداوم نیروهای سپاه در کشورهای همسایه، عقب ماندگی و وابستگی برخي به حفظ وضع موجود را نشان می دهد.
آزادی جامعه و رسیدن به برابری در گرو اتحاد، آگاهی و مبارزه متشکل است و ما جامعه، علی الخصوص طبقه کارگر، زنان و آزادیخواهان را به این راه فراخوان می دهیم. جامعه ای لایق آزادی است که برای آن تلاش کند و به جای آن که متحدش را از میان دولت خود یا دیگر دولت ها انتخاب کند، دست خود را به سوی دیگر مردم آزادیخواه و جریانات مترقی دراز می کند.
دنیای بهتر، دست یافتنی است و ما به عنوان بخشی از نیروهای چپ ضمن محکوم کردن این دو گانه کاذب، خواهان اتحاد و همبستگی برای آلترناتیوی آزادیخواهانه و برابری طلبانه هستیم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر